روز زن تبریک تهنیت و تعزیت باد
برچسبها: روز زنتبریک روز زنطنزروز زنروزدخترطنزدخترونهطنززنونهروزدختراروز زندخترزندخترونه
ادامه مطلب
پیری آن نیست که بر سر بزند موی سفید هر جوانی که به سر عشق ندارد پیر است روز عشق مبارک
آنگاه که پسران پا بر جای پای پدران قربانی شده میگذارند
انگاه که خدا دست به قلم شود .......................بهترین...........
ما بر سر آن کوچه که افتاد گذارت...
یک شهر گواه است که مردانه نشستیم...!
دفتر عشـــق که بسته شـد
دیـدم منــم تــموم شــــــــــــــــــــــــدم
خونـم حـلال ولـی بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدون
به پایه تو حــروم شــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدم
اونیکه عاشـق شده بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــود
بد جوری تو کارتو مونــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد
برای فاتحه بهــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت
حالا باید فاتحه خونــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد
تــــموم وســـعت دلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــو
بـه نـام تـو سنــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد زدم
غــرور لعنتی میگفــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت
بازی عشـــــقو بلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدم
از تــــو گــــله نمیکنـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم
از دســـت قــــلبم شاکیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم
چــرا گذشتـــم از خـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــودم
چــــــــراغ ره تـاریکـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــیم
دوسـت ندارم چشمای مـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــن
فردا بـه آفتاب وا بشـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه
چه خوب میشه تصمیم تــــــــــــــــــــــــــــــــو
آخـر مـاجرا بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــشه
دسـت و دلت نلــــــــــــــــــــــــرزه
بزن تیر خـــــــــــــــــلاص رو
ازاون که عاشقـــت بود
بشنواین التماسرو
دوســـــــــتدار
همیشگیت
رضــا
♥
زمان نمیشناسه عشق اگه عشق باشه
مالکیت هم سرش نمیشه
(اگه قصدت شکستن دلم بود فدای سرت)
اگه واقعا به این ایمان داشتی بدون عاشقی و مطمئن میشی که دل به دل راه داره
ولی...........
چه حسی هس گاهی هوس میکنی رمانسرایی کنی
چه خوبه هیچ وخ از وضع موجود گلایه نکنیم
در به دست آوردنت بردباری ها شده
بی قراری ها شده ، شب زنده داری هاشده
در به دست آوردنت پایداری ها شده
با ظلم و جور روزگار ، سازگاری ها شده
من تورا آسان نیاوردم بدست
به بیراهه رسید عشقی که یه دنیاحسرتش رو میخورد
خاستم چیزی نوشته باشم بی گلایه بی کنایه ............ فقط همین
گفتنش قشنگه! اما نگفتنش قشنگ تره !
بعضی خاطره ها وخواب ها تا ابد تو قلبم می مونن
نمی خوام بقیه چیزی ازشون بدونن !
اگه دوستت نداشتم ، مرده بودم !
سلام
رضاخودتی ؟
اره خودمم
خوب هستی؟
یه نشونه بده که خودتی
ی ماهه نشونه ندادی
چی بگم؟
رضاازت خیلی ناراحتم
بدجورشاکی ام
چقدرزودزیرقولت زدی
قسم خوردی
قسم جون مادرتوخوردی
نه پیام بدی
نه چیزدیگه
واقعاباورم نمیشه
الان چجوری میتونم به حرفات اعتمادکنم؟
کاری نکن که چیزایی که دیگران درموردت میگن فکرکنم حقیقته
چرازیرقولت زدی
من زیر قولم نزدم
الان خودت داری زود قضاوت میکنی
اشتباهی شد دیگه
سحر؟
سحرمرد
شانس آوردی مامانم ندید
گه مامانم میفهمید
یه بلایی سرخودم می آوردم
اونموقع توباعثش بودی
باورکن خودکشی میکردم
چراترس میندازی به جونم؟
به حرفات اعتمادکردم
به قولت
به قسمت اعتمادکردم
سحر؟ زود قضاوت نکن عزیزم
من
تا دیروز
تا دیروز میتونستم
بهونه داشته
باشم
ولی برا دیشبم
ولی
نمیتونم بهونه بیارم
اون شماره
مال من نیست که
درهرصورت نبایدزیرقولت میزدی
اون شماره
مال عممه؟
سحر مال موناس
مشکل مگه پسر بودن من نیست
این شکلک رو کی فرستادتووایبر؟
خب ببخشید
نمیبخشم
بخدانمیبخشم
تاعمردارم نمیبخشم
تاقیامت نمیبخشم
این باررومیبخشم
ولی دفعه ی بعد امکان نداره ببخشم
نمیدونی
توقسم خوردی رضا
چی شد اخه
صفحه رو باز
نمی خوامم بدونم
گزاشته بودم
باشه نمیگم
................
.............
..............
...........................................
بخدااگه دفعه ی بعد اینجوری شد نمیبخشمت
الانم بلاکت نکردم تووایبر
سحر گندش نکن دیگه
خواستم ببینم اونقدرمردهستی که روی قولت وایسی؟
گندش نمیکنم
رضاوقتی دیدم پیام دادی
لرزیدم
ترسیدم
نزدیک بود نفرینت کنم
باورکن
اگه مامانم میفهمید
خودمومیکشتم
یه بلایی سرخودم میاوردم
به این قبله قسم
به خاطراین دارم میگم که
میگی گندش نکن
اصلاباورم نمیشدزیرقولت بزنی
خیالم راحت بود
ولی الان دیگه آروم نیستم
ولی می خوام یه باردیگه بهت اعتمادکنم
خواهشا
ازاعتمادی که بهت کردم سواستفاده نکن
الان دوستم فریباهم تورومیشناسه
وقتی یه چیزی میگن
اونقدرمطمئن میگم نه رضااینکاررونمیکنه
که اوناهم باورشون شده وشک بهت ندارن
سحر؟
الان میترسم خودم هم شک کنم
خر نشو دیگه
تمومش کن
دست پیش گرفته پس نیفته
مسخره
آره من مسخرم
مسخره ی توشدم
مگه خودت نمیگفتی؟
مگه نگفتی ختی وقتی رابطمونوتمام کنیم دشمن هم نیستیم؟
مگه دشمن هم شدیم؟
نه نشدیم
میگم که
میترسم بشیم
چرا از من پیش دوستات تعریف کردی؟
میترسم حرفایی که درموردت میزنن حقیقت بشه
افتخار میکردی که دوس پسر دارم؟
چرانبایدتعریف میردم؟
میکردم؟
نه این افتخارنیست
من خودم ازت شاکیم
وقتی چندماه ببیننت که حال و هوات عوض شده زیادی توفکری سعی نمیکنن بفهمن که چته؟
اونقدرپرسیدن و اصرارکردن که بهشون گفتم
کاش نمیگفتی
نه بزاربدونن
سحر من ی مردم
صد سال دیگه رو قولی که دادم هستم
قسم خوردم گفتم اندازه سر سوزن
از من بهت ضرر نمیرسه
ولی دختر جماعت دهنش لقه
دور از تو
کاش نمیگفتی بهشون
اونا الان فکرای بد میکنن
یه مدتی میگفتی بزارهرچی می خوان بگن بگن
حالامیگی اونافکرای بدمیکنن
من گفتم هرچی میخان بگن بگن
منظورم این نبود بری از من بگی بهشون
یه مدتی حرفای دیگران برات مهم نبود
حرف دیگران هنوزم برا من مهم نیست
تاثیر داره ولی خیلی هم جدی نمیگیرم
ولی طرز فکر دیگران باس مهم باشه
اونا فکر میکنی الان فکرای مثبت میکنن؟
حالا بیخیال
نگران حرفای اونانیستم
حرف اصلیم اینه
ممکن
بود
باهمین یه پیام
یه بلایی سرخودم بیارم که شانس آوردم مامانم ندید
ولی اگه دفعه ی بعدی این اتفاق بیفته
مامانت اصن میدید
قول میدم
دارم قول میدما
چطو میشد بگو؟
یه بلایی سرخودم میاوردم
جواب بده ماما جان ببینه
خب ثم ماذا
اینو
بعدش
جواب این سوالتو
وقتی که پیام بعدی تودادی
و
من خودموکشتم
میتونی ازبقیه بپرسی
پیش مادرم آبرودارم
من منکر ابروت نیستم
منم اینونگفتم
ولی تو مگه تو وایبر واتس حرف نمیزنی با یقیه
درهرصورت
ممکن بودکه باهمین یه پیامت من خودموبکشم
الان نمیگم قول بده
میگم سرقول قبلیت باش
باشه
باشه بزار حرف حرف تو باشه
من چن ماهه دهنمو بستی چی شده؟
بزا تا قیامت دهنم بسته باشه
میزارم خیلی ازحرفایی که بایدگفته بشه ناگفته بمونه
حرفایی که بایدبگم
و تو انکارشون میکنی
هه
دیگه اونقدری مهم نیستم که نوارچت رو غیرفعال میکنی و میری
باشه
اره همه جا دست پیش بگیر پس نیفتی
بهت اعتمادمیکنم
دست پیش نمیگیرم
ایناحقیقته
مگه من اعتماد نکردم بهت؟
دیگه برات فرقی هم داره؟
که بهم اعتمادکرده باشی یانه؟
اشک روی گونه هام یه یادگاریه
اشک جزو زندگیمه خیلی عادیه
اشک همدم چشای بیقرارمه
اشک مرهم غمای گنگ و مبهمه
اشک یعنی من دلم گرفته از همه
اشک یعنی جای من تو زندگیت کمه
اشک حرف بی صدای قلب خستمه
اشک رنگ عشقه رنگ قربت و غمه
اشک آبروی عشق روی صورتم
جای تو یه آینه مونده توی خلوتم
راه نداره دل به دل که خیس چشم من
اشک یعنی با سکوت شب یکی شدن
گریه میکنم به حال و روز بیخودم
اشک یعنی کاش عاشقت نمیشدم
********************************
زل زدم به آینه جای چشم تو هنوز
دوست ندارم این عذاب و حس کنی یه روز
اشک یعنی وایسادن تو اوج خستگی
درد قلبی که نمیشه جایی ام بگیر
رنگ در پریده بس که منتظر شدم
تو بهم بدی نکردی بد شدم خودم
پرسه میزنم دوباره زیر آسمون
اشک یعنی عطر تو هوای خونمون
اشک آبروی عشق روی صورتم
جای تو یه آینه مونده توی خلوتم
راه نداره دل به دل که خیس چشم من
اشک یعنی با سکوت شب یکی شدن
گریه میکنم به حال و روز بیخودم
اشک یعنی کاش عاشقت نمیشدم
......
شما
......
اسم واقعیته؟
سارا
اره
شما
منم که گفتم
.......
....
...
سارا
پس مونانیستی؟
شما
توکه گفتی شیلا بهم گفت
سارا
اره گفت
شما
پس چرا بهم دروغ گفتی
سارا
چی گفتم مگه؟
شما
گفتی میدونستم مونا نیستی
سارا
خاستم طبیعی نشون بده
شما
خب پس دروغم خوب بلدی
--------------------------------
ادامه دارد.....
نسخه ی جم بی نهایت . اکسیر بی نهایت . طلا و نفت بی نهایت کلش
رمز این پست فقط مخصوص دوستان داخل کلن هست . بازدید کننده گان سایت خواهشا درخواست رمز نفرمایید
بزن باران درين بستر که همراهِ تو می بارم
ميانِ عقل و احساسم زلالِ اشک می کارم
بزن باران به رگ برگِ صدای خيسِ احساسم
بدونِ چتر می خواهم کنارت گام بردارم
برقصان با ترنّم اشک را در قابِ چشمانم
که دردی از غمِ دوری درونِ سينه ام دارم
نمی خواهد ببيند عقل ، پابندِ کسی هستم
دلم زورش نمی چربد نشسته پشتِ افکارم
نمی دانم کجای کار می لنگد ... پريشانم
برای گفتگو با عقل خود تا صبح بيدارم
بیا باران بزن آهسته تر بر عشق ِبی جانم
که جای سنگ ، قلبم را کمی دلتنگ پندارم
شدم عاقل ترين عاشق ، ندانستی که ناچارم
به بازی در سکانسِ صحنه ی آخر که بيزار........ م
گفته بودم بی تو می میرم ، ولی این بار نه
گفته بودی عاشقم هستی ، ولی انگار نه
هرچه گویی دوستت دارم ، به جز تکرار نیست
خو نمی گیرم به این ، تکرارِ طوطی وار نه
تا که پا بندت شوم از خویش می رانی مـــرا
دوست دارم همدمت باشم ، ولی ســــربار نه
دل فروشی می کنی ، گویا گمان کردی که باز
با غرورم می خرم آن را ، در این بازار نه
قصد رفتن کرده ای ، تا باز هـم گویم بمان
بار دیگر می کنم خواهش ، ولی اصرار نه
گه مـرا پس می زنی ، گه باز پیشم می کشی
آنچه دستت داده ام نامش دل است ، افسار نه
ميروى اما خودت هم خوب ميدانى عزيز
ميکنى گاهى فراموشم، ولى انکار نه
سخت ميگيرى به من، با اينهمه از دست تو
ميشوم دلگير شايد نازنين، بيزار نه
ﻣﻦ ﻏﻠﻂ ﮐﺮﺩﻡ ﻧﮕﻔﺘﻢ ! ﺩﯾﻦ ﻭ ﺍﯾﻤﺎﻧﻢ ﺗﻮﯾﯽ
ﻧﻪ ! ﻧﮕﻔﺘﻢ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻭﻟﯽ ﺟﺎﻧﻢ ﺗﻮﯾﯽ
ﺧﺎﻟﻖ ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻋﺸﻖ ﭘﻨﻬﺎﻧﻢ ﺗﻮﯾﯽ
-ﺑﺎ ﻧﮕﺎﻫﺖ ﺩﺍﻍ ﯾﮏ ﺭﻭﯾﺎﯼ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﺑﺮ ﺩﻟﻢ
ﻣﯽ ﻧﺸﺎﻧﯽ ﺗﺎ ﺑﻔﻬﻤﻢ ﺣﮑﻢ ﻭﯾﺮﺍﻧﻢ ﺗﻮﯾﯽ
ﺑﯿﻘﺮﺍﺭﯼ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﺩﺭ ﺷﻌﺮ ﻫﻢ ﺭﻭﯾﺎﯼ ﺗﻮ
ﺑﺎﻋﺚ ﺑﯽ ﺗﺎﺑﯽ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﮔﺮﯾﺎﻧﻢ ﺗﻮﯾﯽ
ﺁﻣﺪﯼ ﺗﺎ ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﻣﻮﻣﻦ ﺑﻪ ﭼﺸﻤﺎﻧﺖ ﺷﻮﻡ
ﺭﺑّﻨﺎ ﻭ ﺁﺗﻨﺎ" ﯼ ﺑﯿﻦ ﺩﺳﺘﺎﻧﻢ ﺗﻮﯾﯽ"
ﮔﺮﮔﻬﺎﯼ ﭼﺸﻢ ﺗﻮ، ﺁﺩﻡ ﺑﻪ ﺁﺩﻡ ﻣﯽ ﺩﺭﻧﺪ
ﻣﻦ ﻧﻤﯿﺘﺮﺳﻢ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﭼﻮﭘﺎﻧﻢ ﺗﻮﯾﯽ
ﻋﺸﻖ ِ ﺩﻭﺭﻡ ﺍﺯ ﮐﺠﺎﯼ ﻗﻠﻌﻪ ﺍﻡ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪﯼ؟
ﮐﻪ ﻧﺪﯾﺪﯼ ﺩﺭ ﺣﺮﯾﻤﻢ، ﻣﺎﻩ ﻭ ﺳﻠﻄﺎﻧﻢ ﺗﻮﯾﯽ
ﺩﺭﺩ ﯾﻌﻨﯽ ﺣﺮﻓﯽ ﺍﺯ ﻧﺎﻡ ﺗﻮ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺷﻌﺮ ﻧﯿﺴﺖ
ﻣﻦ ﻏﻠﻂ ﮐﺮﺩﻡ ﻧﮕﻔﺘﻢ ! ﺩﯾﻦ ﻭ ﺍﯾﻤﺎﻧﻢ ﺗﻮﯾﯽ
ﻧﻪ ﺯﻟﯿﺨﺎ ﻫﻢ ﻧﻤﯿﻔﻬﻤﺪ ﻫﻤﯿﻦ ﺣﺎﻝ ﻣﺮﺍ
ﺗﺎ ﺟﻬﻨﻢ ﻣﯿﺮﻭﻡ ﺣﺎﻻ ﮐﻪ ﺷﯿﻄﺎﻧﻢ ﺗﻮﯾﯽ
ﺩﺭ ﻏﺰﻟﻬﺎﯾﻢ ﺷﮑﺴﺘﻢ، ﺫﺭﻩ ﺫﺭﻩ ... ﺭﺍﺿﯽ ﺍﻡ
ﻣﻨﺰﻭﯼ ﺑﺎﺷﻢ، ﻧﺒﺎﺷﻢ،ﺣﺮﻑ ﭘﺎﯾﺎﻧﻢ ﺗﻮﯾﯽ
ﺗﺎ ﻗﯿﺎﻣﺖ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺳﯿﻨﻪ ﺣﺒﺴﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ
ﺗﺎ ﻗﯿﺎﻣﺖ ﺣﺴﺮﺕ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺣﯿﺮﺍﻧﻢ ﺗﻮﯾﯽ...
●♥ﺣﺲ ﻋﺠﯿﺒﯿﻪ ♥●••
••●♥ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯿﻔﻬﻤﯽ ﻋﺎﺷﻖ ﺷﺪﯼ…♥●••
••●♥ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﻋﻮﺽ ﺷﺪﻩ…♥●••
••●♥ﺣﺘﯽ ﺧﻮﺩﺕ ♥●••
••●♥ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯿﻔﻬﻤﯽ ﺑﻬﺶ ﺩﻟﺒﺴﺘﻪ ﺷﺪﯼ♥●••
••●♥ﻭ ﺩﻟﺖ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﺩ ﺍﺯﯾﻦ ﺩﻟﺒﺴﺘﮕﯽ ﺩﻝ ﺑﮑﻨﯽ♥●••
••●♥ﺣﺲ ﻋﺠﯿﺒﯿﻪ♥●••
••●♥ﻭﻗﺘﯽ ﺩﻟﺖ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﺑﺨﺎﻃﺮﻫﺮ ﮐﺎﺭﯼ ﺍﺯﺵ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺑﮕﯿﺮﯼ…♥●••
••●♥ﻭ ﺍﺯ ﮐﻮﭼﯿﮑﺘﺮﯾﻦ ﮐﺎﺭﻫﺎﺵ ﺑﺎﺧﺒﺮ ﺑﺎﺷﯽ♥●••
••●♥ﺍﻧﻘﺪ ﺭﻭﺵ ﺣﺴﺎﺱ ﻣﯿﺸﯽﻭ ﺑﻪ ﺗﮏ ﺗﮏ ﮐﻠﻤﻪ ﻫﺎﺵ ﺩﻗﯿﻖ ﻓﮑﺮﻣﯿﮑﻨﯽ♥●••
••●♥ﻭ ﺑﺎﺯﺧﻮﺍﺳﺘﺶ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﮐﻪ ﻫﻢ ﺧﻮﺩﺕ ﺍﺫﯾﺖ ﻣﯿﺸﯽ ﻫﻢ ﺧﻮﺩﺵ♥●••
••●♥ﺣﺲ ﻋﺠﯿﺒﯿﻪ♥●••
••●♥ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺎ ﺩﻭ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺩﯾﺮ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩﻧﺶﺗﻮ ﺩﻟﺖ ﺁﺷﻮﺏ ﻭ ﻧﮕﺮﻭﻧﯽ ﻣﻮﺝ ﻣﯿﺰﻧﻪ،♥●••
••●♥ ﮐﺴﯽ ﻏﯿﺮﻃﺒﯿﻌﯽ ﺑﻬﺶ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﻨﻪ . . ♥●••
••●♥ ﻏﯿﺮﺗﯽ ﻣﯿﺸﯽ ﻭ ﺁﺗﯿﺶ ﻣﯿﮕﯿﺮﯼ♥●••
••●♥ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﻣﯿﺒﯿﻨﯿﺶ…♥●••
••●♥ﺩﻟﺖ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﮐﻪﺯﻣﺎﻥ ﺭﻭ ﻫﻤﻮﻧﺠﺎ ﻣﺘﻮﻗﻒ ﮐﻨه♥●••
••●♥ﻭ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺠﺒﻮﺭﯼ ﺍﺯﺵ ﺧﺪﺍﻓﻈﯽ ﮐﻨﯽﺧﯿﻠﯽ ﺯﻭﺩ ﺩﻟﺖ ﺑﺮﺍﺵ ﺗﻨﮓ ﻣﯿﺸﻪ . .♥●••
••●♥ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺳﺎﻟﻬﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﻧﺪﯾﺪﯾﺶ♥●••
••●♥ﺣﺲ ﻋﺠﯿﺒﯿﻪ♥●••
••●♥ﻭﻗﺘﯽ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺗﻤﻮﻡ ﻭﺟﻮﺩﺵ ﺣﺮﯾﺼﯽﻭ ﺗﻤﻮﻣﺶ ﻭ ﻣﺎﻝ ﺧﻮﺩﺕ ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ♥●••
••●♥ﺧﯿﻠﯽ ﻋﺠﯿﺒﻪ ♥●••
••●♥ﻭﻗﺘﯽ ﺣﺎﺿﺮ ﻧﯿﺴﺘﯽ ﺍﯾﻦ ﺣﺲ ﻭﺑﺎ ﺗﻤﻮﻡ ﺩﻧﯿﺎ ﻋﻮﺽ کنی…♥
دخترکی دو سیب در دست داشت
مادرش گفت:
یکی از سیب هاتو به من میدی؟
دخترک یک گاز بر این سیب زد
و گازی به آن سیب !
لبخند روی لبان مادر خشکید!
سیمایش داد می زد که چقدر از دخترکش ناامید شده
اما دخترک یکی از سیب های گاز زده را به طرف مادر گرفت و گفت:
بیا مامان!
این یکی ، شیرین تره!!!!
مادر ، خشکش زد
چه اندیشه ای با ذهن خود کرده بود..!
هر قدر هم که با تجربه باشید
قضاوت خود را به تأخیر بیاندازید
و بگذارید طرف مقابل شما فرصتی برای توضیح داشته باشد ...
همیشه خودت را " نقد " بدان
تا دیگران تو را به " نسیه " نفروشند
سعی کن استاد " تغییر " باشی نه قربانی " تقدیر "
در زندگی به کسی اعتماد کن که
بهش " ایمان " داری نه " احساس "
هرگز به خاطر مردم " تغییر نکن "
این جماعت هر روز تو را جور دیگری می خواهند
شهری که همه در آن " میلنگند "
به کسی که " راست " راه می رود " می خندند "
یاد بگیر تنها کسی که لبخند تو را می خواهد
" عکاس است "
که او هم پولش را میگیرد
به چیزی که دل نداره " دل نبند "
هرگز تمامت را برای کسی رو نکن
بزار کمی " دست نیافتنی " باشی
"ادمها. تمامت. که. کنند. رهایت. می کنند."
و در اخر " خودت باش "
میبینی " پاییز " را ؟؟؟!!!
چقدر عجول است برای آمدن ...
انگار خودش هم می داند خاطرخواه، زیاد دارد؛
انگار میداند خیلی ها دلشان گیر آمدنش است.
اما ناز نمی کند؛ باجی هم به تابستان و شهریورش نمی دهد.
میخواهد بیاید تا دوباره عاشقی را یاد عاشقان دل مرده بدهد.
می خواهد یادشان بدهد هنوز می شود عاشق بود، عاشق شد و عاشق ماند.
می خواهد بنوازد "عاشقی به شرط باران" را ...